چشم دل باز کن تا جان بینی
بعضی، آدم رو دچار یک فرسایش تدریجی پیوسته میکنن. شاید از یک جایی به بعدش تقصیر خودمون باشه. تقصیر خودمون باشه که نمیپذیریم طرف مقابلمون خواب که نه، بلکه خودش رو به خواب زده. پس هرچه تلاش کنی و داشته ها و نداشته هایت رو برایش رو کنی، هرچه دلسوزی کنی و هرچه قلبت بتپد برایش، قرار بر این نیست تا تاثیری و حرکتی و لای چشم بازشدنی در کار باشه. چون موضوع چشم باز شدن نیست. بلکه چشم باز کردنه و شاید خواستی بر بازکردن حالاحالاها وجود نداشته باشه. براومده از جهل و نادونی باشه یا که خودخواسته و به عمد. مطمئنن روزی می رسیم به اینکه خودمون هم متهم میشیم. که به ما ربطی نداره و ما چی میگیم این وسط؟ اما، تا به کجا تکرار مکررات گفتهها و شنیده ها؟ ناراحتیهای تکراری و زخمهای مجازی؟ که علاوه بر خودت منجر به به فرسایش کشیدن آدمهای اطرافت هم میشه و گرفتار شدن به یک گردابی که هی میچرخیم و میچرخیم و سرمون گیج میره اما هنوز سرجای اولیم. یک نقلی روزی خوندم از حضرت علی (ع) که هرچند از میزان سندیتش خبری ندارم اما به این مضمون بود که: نیکی کردن به بعضی افراد، بدتر از بدی کردن به آنهاست. البته فکرم میره سمت اینکه منظور از نیکی شاید همون مرهمای مجازی و دل خوش کنکی باشه که خیلی از ماها موقع گرفتاری بیشتر بهشون مشتاقیم تا اینکه کسی روبرویمان بنشیند و بگوید عزیز من باید پذیرای اشتباهاتی باشی که ممکنه از تو سرزده باشن و بیا و این بار سعیی بر تغییری در افکار و اعمالت داشته باش. سخته. اما برای حال خوبی حقیقی لازمه. یا که سعی کن تا تسلیم و پذیرای خواست خدا باشی با وجود همه تلاشهایت. و البته راه حل بگذارد جلوی رویمان، که حتی خودش رو همراه کنه توی این روند. خلاصهی کلام که درمون بده بهمون نه مسکّن. و خب مای دردمند به خاطر نشنیدن جملاتی نظیر تو حق داری، اشتباه از دیگران بوده، تو به آتیش دیگران داری میسوزی و جملاتی از این دست، فکر میکنیم طرف خوبی نکرده که هیچ، بلکه بدی هم کرده. و البته که این بدی کردن بهتر از اون نیکی کردن ظاهریه. نتیجه اون حالت، حال خوب آدم برای دو ساعته. اما در اصل؟ نه. (شکل بدبینانه ترش توی ذهن من، دروغ گفتن به خوده.) همینه که فکر میکنم از یک جا به بعد، بیشتر توجه کردن و درگیر کردن فکر و ذهن برای یکسری از مسائل تنها باعث اهمیت دادن به اتفاقی میشه که اهمیتش خیلی وقت پیشها منقضی شده و باید که درمون شده باشه یا که راهها و مسیرهای جدیدی برای بهبودیاش پیدا شده باشه. نه که با مواجه شدنِ دوباره، حال آدمی بشه مثل حالی که اول بار چشم تو چشم شده در برابرش.
- ۹۴/۰۷/۰۲
- ۲۸۵ نمایش