تزوکات
معلمی در دبیرستان داشتیم که میگفت من ذهنم رو با حفظ کردن اسامی شما پر نمیکنم چون جای مهمتریه برای به خاطر سپردن چیزهای مهمتر. حالا من هر روزی که وقت شود و شروع کنم به حفظ این همه اسامی، یاد جملهی خانم ن میافتم و فکر میکنم که این مغز بیدفاع دیگه جایی نداره برای به خاطر سپردن اسامی. اشکال کار البته از تاریخ و از آن آدمها نیست. که آدم احساس میکنه برای قبول شدن در ارشد صرفا باید یک مشت(البته خروارها مشت) اسم حفظ کند تا وارد آموزش عالی(تر) بشه. وقتی در طی چهار سال کارشناسی به اندازه نصف این اسمها که هیچ، به اندازه یک سوم هم شاید اسمی حفظ نکرده بودیم و شیوهی آموزش و منبع سنجش، مباحث دیگر و شیوههای دیگر بود با همه غلط و درستیها و کمبودهایش. حالا از آن 25 درصد تاریخ سیاسی رسیدهایم به چیزی حدود 95 درصد تاریخ سیاسی صرف و اسامی. که چه شود؟ که به چه برسیم؟ که من چه برآورد کلیای بتوانم پیدا کنم از این گذشته؟ و تازه آن وقت اسم دانشجوی کارشناسی ارشد تاریخ بخورد رویم؟ اشکال کار از شیوهی سنجش ورود آدمهاست. بهتر نبود به جای اینها چند کتاب تحلیلی هم وسط این منابع میگذاشتن و صرفا همهی اهمیت رو متوجه تاریخ سیاسی که چه کسی آمد و چه کرد نباشه؟ حالا اصلا تحلیل به کنار. حداقل کمی بیشتر از الان به تاریخ فرهنگی و اداری توجه میشد. القصه بگذریم که حتما همینیسکه هس :)
هشتگ غرغرانه
هشتگ من امسال قبول نمیشم و به امید خدا سال دیگه :)
- ۹۴/۱۲/۰۴
- ۱۱۹۲ نمایش